اید ( نهاد ) طبق تعریف : (ID) نیرو گذاری روانی و حسی است ، برای پاسخ سریع امیال و هوسها منطبق بر اصل لذت … و حالتی یا حسی قابل تعریف است برای دوری کردن از هر کاری که باعث رنج و درد شود و لذت آور نباشد ، بطوریکه اگر تنش غریزه ای در فرد بالا برود تحریک شده وارد عمل میشود.
اید ( نهاد ) ID در توصیف شناختی : براساس متون تخصصی و علمی گروه امتداد من
اید( نهاد ) جهت یابی ابتدایی ، غریزی و حیاتی شخصیت است. این بخش شامل تمام اثرات انتقالی وراثت (بیولوژیکی) شخصیتی است که در هنگام آغاز حیات و زندگی پس از تولد وجود دارد، از جمله غریزه بقاء در زندگی ( اروس) که شامل لیبیدو میباشد و غریزه مرگ (تاناتوس) نهاد به طور معمول بدون استراتژی و تفکر ، یک سویه ، پرتوقع و غیر قابل پیش بینی است.
نهاد ( اید) از عناصر ناهشیار (ناخودآگاه) روان انسان که به طور مستقیم و بلافاصله به غرایز پاسخ میدهد. شخصیت اولیه نوزاد تازه متولد شده در واقع به طور کامل از نهاد شکل پذیرفته شده است و اید به صورت منبع انرژی و نیرو برای کل ساختار روانی انسان عمل میکند، این انرژی یا نیرو گذاری روانی لیبیدو نامیده میشود و از اروس ریشه میگیرد.
نهاد ( اید ) در طول زندگی و تجربه های شخصی هر فرد در وی به طور تقریبا ثابتی باقی میماند و با گذر زمان یا فرآیندهای متفاوت تجربه قابل تغییر نمیباشد ، زیرا در ارتباط با دنیای بیرونی انسان نیست. نهاد توسط واقعیت، منطق یا دنیای روزمره و قوانین یا اخلاق یا آموزش تحت تاثیر قرار نخواهد گرفت، زیرا عملگر و تابعی در ساختار ناهشیار (ناخودآگاه) ذهن بصورت واکنش نمایان شده و تبدیل به میل میشود، نهاد هیچ وقت پختگی و تکامل ندارد ، خود شکل کاملی دارد و به صورت شخصیت سمج و استمرار گرا باقی میماند ، میتوان گفت نهاد منطق ندارد.

با تحقیقات گروه امتداد من دریافت شد نهاد همواره بر اساس اصل لذت ( pleasure principle ) عمل گرا خواهد بود و بر اساس این چشم انداز سازمان یافته و پایدار است، که هرخواست از میل و انگیزشی باید در کمترین زمان ممکن و بدون توجه به عواقب و اثرات آن پاسخ داده شده و ارضا شود. هنگامی که نهاد به خواسته هایش به اندازه کافی بتواند پاسخ دهد در واقع انسان لذت میبرد، اما در زمانی یا حالتیکه مورد سرکوب قرار میگیرد ما آسیب یا تنش روانی و جسمانی را تجربه خواهیم کرد.
نهاد در فرآیند های ابتدایی ، ساختاری و عینی اولیه ، بسیار ابتدایی، نامعقول و کاملا غیر منطقی و فانتزی گرا میباشد، دلالت بر اعمال خواهد داشت . این شکل از فرایند تفکر درکی از واقعیت عینی ندارد و ماهیتی و ریشه ای خودخواهانه و خودشیفه وار دارد.
در نوشته های فروید، نهاد منبع تمام انرژی و نیروی روانی است، که آن را مهمترین جزء اصلی شخصیت قرار می دهد.
نهاد به واسطه ی اصل لذت پیش رانده می شود، که برای ارضای فوری تمام خواسته ها و نیازها تلاش میکند.
برای مثال با افزایش گرسنگی یا تشنگی باید باعث تلاش فوری برای خوردن یا نوشیدن شود.
نهاد در ابتدای زندگی بسیار عامل مهم در بقاء است، زیرا تضمین میکند که نیازهای نوزاد برآورده میشود. اگر نوزاد گرسنه باشد یا احساس تهدید کند، گریه میکند تا زمانی که خواسته های او شناسائی و برآورده شود. نوزادان و خردسال کاملاً تحت کنترل هویت اید هستند وقتی که نیازهای آنها باید ارضاء شود هیچ استدلالی بجزء پاسخ به آن نیازها وجود ندارد.
تصور کنید سعی میکنید کودکی را متقاعد کنید که تا زمان گرسنگی منتظر بماند تا پستان مادر خود را بخورد. نهاد نیاز به ارضای فوری دارد و چون سایر اجزای شخصیت هنوز وجود ندارد یا شکل نگرفته، نوزاد تا زمانی که این نیازها برآورده شود گریه خواهد کرد.
با اینحال برآوردن فوری این نیازها همیشه طبق قوانین حاکم بر محیط و فیزیک جسم، حتی با خواست کودک و یا انسان ممکن نیست اگر اصل لذت به طور کامل بر ما حاکم بود ، جهان برای بقاء کاملا جایی نامطمئن میشد، کما اینکه الان هم شاید باشد. ممکن بود متوجه نشویم، چیزهایی را که میخواهیم و از دست دیگران میگیریم تا هوس خودمان را ارضاء کنیم، چه هزینه هایی برای ما و دیگران داشته باشد. بنابراین در فرآیند پاسخهایی که به اید میدهیم یا نمیدهیم ما همواره آسیبهایی را خواهیم دید.

تعامل پایدار در مدل ساختاری
طبق تحقیقات در گروه امتداد من (Emtedademan ) برطبق دیدگاه و نظر زیگموند فروید یکی از شاخصهای سلامت شخصیت، تعامل پایدار در مدل ساختاری است. یعنی اگر ایگو بتواند به اندازه کافی بین خواسته ها و واقعیت، بین اید و سوپر (ایگو) تعامل پایدار ایجاد کند، شخصیت در وضعیت سلامت قرار خواهد داشت. عدم ارتباط پایدار بین این جنبه های شخصیت باعث ایجاد شخصیت ناسازگار و ناهنجار یا بیمار در ساختار روانی میشود.
در فردی که اید ضریب فعالیت و سلطه زیادی دارد، ممکن است شخصیتی تکانشی، غیر قابل کنترل و یا حتی جنایتکار شود. این فرد بر اساس نیروهای اید و بدون توجه به عواقب رفتارهایش و قوانین نسبت به محیط واکنش نشان داده و عمل میکند.
در فردی که سوپر ایگو فرایند غالب و زیادی دارد، ممکن است شخصیتی وسواسی و قضاوت گر و متعصب شود. این فرد نمیتواند هر فرد یا هر چیزی را که بد یا غیر اخلاقی به نظر میرسد بپذیرد. سوپر ایگوی ضعیف هم باعث بروز شخصیت بزه کار و ضد اجتماعی می شود.
تسلط بیش از اندازه ایگو نیز باعث مشکلات زیادی میشود. در این صورت فرد بیش از اندازه به قوانین و واقعیت اعتبار میدهد و خودانگیختگی او نا کار آمد شده و از بین میرود ، در نهایت منجمد و انعطاف ناپذیر میشود و تغییر یا ارتقاء را نمیپذیرد.
شاید برای خوانندگان و محققان محترم در سایت علمی امتداد من جالب باشد که بدانند در باب تعامل اید و ایگو زیگموند فروید میگوید:
فروید در کتاب مقدمه ای نو بر روانکاوی میگوید، که هر جا اید است باید ایگو قرار بگیرد فروید روابط آنها را به اسب و سوارکار تشبیه کرده است. اسب نیروی لازم برای حرکت را فراهم میکند اما سوارکار آن را به سمت درست هدایت میکند، اما گاهی اوقات ممکن است ایگو تحت سلطه اید قرار بگیرد و فقط در راستای خواسته های آن عمل کند.
- متن مقاله فوق توسط گروه امتداد من تالیف و در اختیار علاقمندان قرار داده شده است.
این مقاله را بصورت PDF دانلود و مطالعه نمایید
منابع:
- نظریه های مشاوره و روان درمانی، عبدالله شفیع آبادی، غلامرضا ،ناصری مرکز نشر دانشگاهی
- روانشناسی بالینی جری ،فیرس مترجم مهرداد فیروزبخت
- زیگموند فروید خود و ،نهاد ترجمه حسین پاینده
- نظریه های شخصیت دوان پیشولتز، سیدنی الن شولتز، ترجمه یحیی سید محمدی