فرآیند شناختی

فرآیند شناختی در قالب علم روانشناسی شناختی به مطالعه در مورد نحوه تفکر انسان ، می پردازد همچنین این علم فرآیندهایی را از احساسات ، خلاقیت ، توانایی های حل مسئله و… را درباره انسان مورد بررسی قرار می دهد.

فرآیند شناختی یا روانشناسی شناختی ( Cognitive Psychology ) علم بروز شده‌ای است که بر نحوه‌ی تفکر افراد توجه دارد و طیف گسترده‌ای از فرایندهای ذهنی را بررسی می‌کند . از جمله اینکه افراد چگونه فکر و احساس را می‌سازند و پردازش و دریافت می‌کنند ، چگونه از زبان استفاده می‌کنند و با چه فرآیندی به اطلاعات مختلف بطور همزمان توجه کرده و محیط خود را درک می‌کنند .

فرآیند شناختی و تاریخچه روانشناسی شناختی

فرآیند شناختی در روانشناسی شناختی علمی نسبتاً جدید به حساب نمی آید اما در آگاهی از فرآیندهای شناختی جدید به سرعت رشد کرده و به یکی از محبوبترین زیرشاخه ها تبدیل شده است. بطور کلی ، روانشناسی شناختی در طول دهه ۱۹۵۰ ، ۱۹۷۰ برجسته و رایج شد . قبل از این زمان رفتارگرایی (Behaviorism) دیدگاه رایج در روانشناسی بود . سپس محققان با عبور از توجه مطلق و تمرکز به رفتار با روبرو شدن و بررسی فرایندهای درونی که بر رفتار تأثیر می‌گذارد ، بیشتر به این گرایش شناختی علاقه‌مند شدند.

فرآیند شناختی ، ساختارگرایی

در سال ۱۸۷۰ یک روانشناسی آلمانی به نام ویلهلم وونت ( Weilholm wontt ) برای اولین بار روانشناسی را به عنوان یک علم در نظر گرفت قبل از آن ذهن از دید فلسفی بررسی می‌شد.
وونت تلاش کرد تا ذهن را از طریق درون نگری و با مشاهده سیستماتیک تجربه‌های آگاهانه بررسی کند .
یعنی به همان روشی که دانشمندان و محققان سایر رشته های علمی جهان را مشاهده می کنند.
محققان بر این باور بودند که با مشاهده الگوهای تجربه‌های گزارش شده می‌توانند تعیین کنند که در ذهن چه می‌گذرد . همچنین یکی از شاگردان وونت که ادوارد تیچنر( Edward teichner) نام داشت این موضوع را با معرفی مفهوم ” ساختارگرایی” توسعه داد. ساختار گرایی سعی می‌کند تجربیات ما را به عناصر اساسی تجزیه و تحلیل کند. تیچنر تجربیات را در ۳ دسته حس ها ، تصور و خیال‌ها تقسیم بندی کرد.

فرآیند شناختی، رفتارگرایی

از دهه ۱۹۲۰ تا ۱۹۵۰ رفتارگرایی رویکردهای درمانی روانشناسی غالب برای مطالعه رفتار بود . این نظریه به این دلیل ایجاد شد که درون نگری به اندازه کافی علمی شمرده نمی‌شد، زیرا عملکرد درون ذهن قابل مشاهده نبود . اما رفتار گرایی رفتار را مورد بررسی قرار می‌داد و می‌دانیم که رفتار قابل مشاهده است . همچنین در نظریه رفتارگرایی رفتار افراد را در شرایط تشویق کننده یا پاداش و در شرایط مجازات مورد تحقیق قرار داده می‌شد. در این نظریه ، افکار ، خاطرات و احساسات موضوعات غير علمی به حساب می‌آمد.

فرآیند شناختی در عرصه روانشناسی اغلب بعنوان انقلاب شناختی یاد می‌شود (Cognitive Revolution) در دنیای علوم روانشناسی شناختی در این باره تحقیقات زیادی در مورد موضوعاتی از جمله حافظه، توجه، یادگیری و زبان بعمل آمد و در نهایت روانشناسی شناختی پس از عبور از شرایط پر چالش شناختی در دهه ۱۹۵۰ در نتیجه‌ی انقلاب شناختی مطرح و کاربردی‌تر شد.
در سال ۱۹۶۷ روان شناسی به نام اولریک نایسر ( Ulric Nisieer ) اصطلاح روان شناسی شناختی را عرضه کرد که وی این نگرش شناختی را مطالعه‌ی مربوط به ادراک ، تبدیل فرایندهای یادگیری و بخاطر سپاری و بازیابی اطلاعات تعریف کرد .

فرآیند شناختی و مطالعات بروز کنونی در زمینه روانشناسی شناختی اثر موثری در فرآیندهای درمانی بیماری‌های روانی ، آسیب‌های تروماتیک و ضربه‌های مغزی و بیماری‌های فرساینده‌ی مغزی دارد. در واقع علم روانشناسی شناختی می‌خواهد و می‌تواند ارزیابی‌هایی برای سنجش توانایی‌های تفکری انسان ، الگو پردازی کرده و استراتژی‌های جدیدی برای درمان مشکلات حافظه و رمزگشایی از عملکرد مغز انسان ایجاد کند، که همه‌ی این تلاش و تحقیقات در نهایت بر نحوه درمان اختلالات شناختی تأثیرگذار خواهد بود .

فرآیند شناختی در حیطه ی عملکرد و رویکردی

روان شناسی شناختی با افزایش سطح دانش تحلیلی از گزاره‌های واکنشی انسان، بر  درک ما از نحوه ی عملکرد ذهن انسان بر رویکردهای مرتبط با سلامت روان ، تأثیر کارآمدی داشته است. قبل از دهه ۱۹۷۰ ، بسیاری از درمان‌های سلامت روان بیشتر بر رویکردهای روان کاوانه ( Psychoanalytic ) رفتارگرایانه ( Behavioral ) و انسان گرایانه (Humanistic) متمرکز بودند.
فرآیندهای شناختی آشکارسازی بیشتری برای درک نحوه پردازش اطلاعات توسط ذهن افراد قائل شد و بر نتایج چگونگی الگوهای تفکر که ممکن است منجر به رنج روانی شود تأکید کرد. بنابر تحقیقات و مطالعات در این زمینه رویکردهای جدیدی برای درمان ایجاد شد تا به درمان ، افسردگی ، اضطراب ، فوبیا و سایر اختلالات روانی کمک کند.
 

فرآیند شناختی توسط دانشمندان حوزه‌ی روانشناسی شناختی طیف وسیعی از عناوین و روش‌های مرتبط با فرایندهای تفکر را بررسی کرد. برخی از موضوعات روانشناسی شناختی عبارتند از:

■ توجه؛
■ رفتار مبتنی بر انتخاب؛
■ تصمیم گیری
■ فراموشی
■ پردازش اطلاعات
■ یادگیری زبان
■ حافظه
■ حل مسئله
■ ادراک گفتاری
■ ادراک بصری

فرآیند شناختی و اهمیت رویکرد شناختی

آزمون ها و مطالعات انجام شده در حوزه روانشناسی شناختی در ساختار درمانی کاربرد بسیاری دارد به عنوان مثال درمان شناختی رفتاری در درمان افسردگی و اضطراب موثر است . با برجسته کردن اهمیت پردازش های ذهنی ، روانی و حسی با رویکرد شناختی می‌توان دلیل اختلالات روانی بسیاری مثل افسردگی را توضیح داد ، بطور سازمان پذیری روانشناسی شناختی در درمان موارد زیر استفاده می‌شود.

● اختلالات اضطرابی
● عملکرد تحصیلی
● اختلالات شخصیت
● سوء مصرف مواد
● اختلالات افسردگی
● مشکلات رابطه
● اختلال طیف اوتیسم
● اختلال تنظيم عاطفی

فرآیند شناختی را از نظر بالینی، می‌توان در رویکردهای تحقیقات انجام شده در طبقه بندی پر اهمیت، از نظر رویکرد شناختی در حوزه روانشناسی با اهمیت بالایی دانست. به‌طوریکه می‌توان از آن برای درمان بسیاری از اختلالات روانی استفاده کرد. هنگامی که متخصصان و روانشناسانی که برای درمان مراجعه کنندگان خود که به انواع مختلفی از اختلالات روانی دچار شده‌اند از رویکرد شناختی استفاده کرده‌اند، توانسته‌اند به نتایج مطلوبی رسیده و مراجعه کنندگان خود را با آمار درمانی بالا و قابل توجه در بهترین حالت ممکن درمان کنند.

فرآیند شناختی در نگاه کلی

در تجربه روش‌های درمانی با روانشناسان شناختی برای کمک به افرادی که مشکلات مربوط به فرایندهای ذهنی را تجربه کرده‌اند، توجه به این نکته بسیار مهم است که ما غالبا توانایی‌های خود مانند توجه و حل مسئله را شاید چون در وضعیت‌های مختلف زندگی روزمره‌ی ما تنیده و طبیعی دانسته می‌شود ، بی اهمیت می‌شماریم. اما بطور جدی اختلالات شناختی می‌تواند جنبه‌های مختلف زندگی هر انسانی را مختل کند.

مشکلات مربوط به « توجه » می‌تواند تمرکز در زندگی روزمره و بسیار روتین ما را سخت کند. حتی مشکلات نسبتاً جزئي مربوط به ” حافظه ” می‌تواند کاربری زندگی روزمره را به چالش بکشد. به علاوه تفکر ” منفی ” نیز می تواند در سلامتی و شادی ما اختلال ایجاد کند.

فرآیند شناختی نشان می‌دهد ، همه‌ی ما انسانها در موقعیت های مختلف افکار منفی را بطور معمول و با کیفت‌های متفاوت تجربه می‌کنیم، اما بعضی از افراد ممکن است در اثر حوادثی آسیب زا و تروماتیک الگوهای تفکر بدبینانه شدیدی را تجربه کنند و این شاخصه شناختی روی عملکرد آنها تأثیر منفی عمیق و مخربی بگذارد . این نشخوارها می‌تواند منجر به افزایش سطح استرس ، اضطراب ، خودخوری و درماندگی های آسیب زایی شود. بیماران با کمک متخصصان روانشناسی شناختی می توانند راه هایی برای مقابله و غلبه بر چنین مشکلاتی پیدا کنند.

درمانهایی که ریشه در مطالعات و پژوهش های شناختی دارند به افراد در تغییر الگوهای تفکر بیمار و جایگزینی این افکار با تفکر سازگار، کارآمد و واقعی‌تر کمک می‌کند.

  • متن مقاله فوق توسط گروه امتداد من تالیف و در اختیار علاقمندان قرار داده شده است.

این مقاله را بصورت PDF دانلود و مطالعه نمایید

منابع:

  • فرایندهای رفتاری شناختی مشترک در اختلالات روان شناختی یک رویکرد جدید بین تشخیصی در پژوهش و درمان
  • آلیسون هاروی ، وارن مارسل ترجمه : دکتر فاطمه بهرامی
  • verywellmind .com

در همین رابطه مطالعه نمایید...

فرآیند شناختی خودآگاهی
خود
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

فهرست مطالب