درونی کردن احساسات، ارزشها و ویژگیهای فرد دیگر. ویژگیهایی که خودمان در آن زمینه ضعف داریم.
نسبت دادن افکار و احساسات دیگران به خود و تقلید آن در واقع مکانیسم درون فکنی وقتی پدید میآید، که ما چیزی را که دوست داریم از دست میدهیم. در این مورد ما به صورت ذهنی چیز از دست داده را جذب روان خود میکنیم و آن را به عنوان جزئی از خود میپذیریم.

فروید بر این باور بود که وقتی انسان در زندگی اش به شدت احساس ضعف و نقص میکند، برای رهایی از این حس منفی از مکانیسم دفاعی درون فکنی یا همانندسازی شدید استفاده میکند.
و به الگوهای مهم زندگیاش روی میآورد. در واقع از طریق درون فکنی فرد تلاش میکند تا ویژگیهای مثبت الگوی زندگیاش را به سمت خود جذب کند و از این طریق احساسات منفی را از خودش دور میکند.
این فرایند در علم روانکاوی تحت عنوان مکانیسم دفاعی درون فکنی شناخته میشود.
یکی از سوالاتی که همواره پرسیده میشود، این است که آیا همانندسازی همان درون فکنی است؟
در پاسخ به این سوال باید اشاره شود که خیر به این صورت نیست و درون فکنی شکل شدیدتر همانندسازی است که در آن فرد ویژگی های مثبت دیگران را به خودش نسبت میدهد.

تاثیر مکانیسم دفاعی درون فکنی در رشد شخصیت کودک
با استفاده از این مکانیسم دفاعی، کودک تمایلات دیگران را به خودش نسبت میدهد و کوشش میکند تا از آنها تقلید کند. مکانیسم دفاعی درون فکنی یکی از مهمترین و نیرومندترین عوامل در تشکیل و رشد شخصیت است و به این ترتیب کودک میتواند ارزشها، اعتقادات، رفتار و کردار والدین خود را فرا بگیرد.
بدیهی است کودکی که با شخصیتها و افراد منتسب به گروههای بزهکار و قمارباز و منحرف، را درون فکنی میکند. در بزرگسالی فردی کاملاً متفاوت و از لحاظ شخصیتی مغایر با کسی است که با افراد ارزشمند و قابل احترام درون فکنی کرده است.

مثال درون فکنی شدید: فرد پس از فوت همسرش نشانه بیماری متوفی را بروز میدهد. مثلا اگر همسرش بر اثر سکته قلبی فوت کرده باشد وی در جریان سوگواری به درد سینه مبتلا میشود.
مکانیسم دفاعی درون فکنی در کودکان معمولاً با والدین خویش، یک عضو فامیل و یا شخصیتی داستانی خود را شبیه ، میسازند. در خلال این جریان ممکن است حوادثی روی دهد و تمایل به قدرت و پایگاه اجتماعی تا حدودی ارضاء شود. به طور کلی افراد میخواهند مهم باشند و اگر نتوانند یا در این راه موفق نشوند حداقل با افراد مهمی که میشناسند، خود را شبیه میسازند.

مکانیسم درون فکنی در نظریه ملانیکلاین
ملانی کلاین یکی از نظریه پردازان پسا فرویدی میباشد که باعث شد تئوری او افزایش یابد. او بیشتر از فروید این مطلب را مورد بررسی قرار داد و بر روی دوران کودکی تاکید کرد و مفاهیم روانکاوری را برای نوزادان نیز به کار برد .کلاین بر این باور بود که در سنین کودکی از برخی از مکانیسمها بیشتر استفاده میشود.
که میتوان به مواردی مانند دوپاره سازی، درون فکنی، برون فکنی و همانند سازی فرافکنانه اشاره نمود. در واقع نوزاد از همان ابتدا متوجه میشود که مادر یا همان شی ابتدایی دارای ویژگی های مثبت و منفی میباشد.
اما او از نظر روانی قادر نیست تا دو جنبه فرد را مورد بررسی قرار دهد و به همین دلیل در ذهن خود به دو پارهسازی یا تقسیم دست میزند و دو شی را به عنوان پستان خوب و پستان بد در نظر میگیرد و بعد در نظر میگیرد تا این ویژگی ها را با مکانیسم درون فکنی در خود ایجاد نماید. در صورتی که کودک ویژگیهای مثبت را جذب کند از احساس تنش و اضطراب درامان خواهد بود و در صورت جذب ویژگی های منفی کودک نسبت به آنها احساس کنترل خواهد داشت، با این حال آن چه کودک به درون خود راه میدهد بازنمای واقعی اشیا نخواهد بود بلکه تا حدودی به تخیل و خیال بافی او مربوط میشود.
- متن مقاله فوق توسط گروه امتداد من تالیف و در اختیار علاقمندان قرار داده شده است.
این مقاله را بصورت PDF دانلود و مطالعه نمایید
منابع:
- کتاب مکانیسم های دفاعی
زیگموند فروید