خود در نزد هر هویت و شخصیتی با ساز و کار منحصر به آن هویت و شخصیت قابلیت تعریف و تشریح درباره خود را ( self ) دارد .
خود مفهومی بیادی در ساختار برای ادراک از موجودیت خود دارد و هر کس شیوهی منحصر به فرد در تعریف و تشریح خود (self) اتنخاب خواهد کرد ، این امکان وجود دارد ، شما خودتان را بر اساس شخصیت ، توانمندی ها ، موارد علاقه ها و خواست و بروز تمایلات ، نحوی عملکرد ، محل رشد و زندگی یا به هر طریقی که آشنا تر می دانید معرفی کنید ، در هر صورت معنای واژه ی « خود » در فرهنگ لغات روانشناسی شناختی مفهوم و معنای خاص خواهد داشت .
خود در نگاه روانشناسی شناختی
(personality psychology) خود را می توان به مفهوم موجودیت کلی فرد یا شخصیت تعریف کرد که شامل همه معرفه ها از رفتار ها ، ویژگیهای بعنوان نگرش ، ذهنیت و خودآگاهی (consciousness) توان عملکرد حسی و شناختی می شود . امکان دارد افراد خود را بر پایه ، نظرات آموخته شده ، عقاید اصولی ، تجربیات فردی ، احساس و تجربه بین فردی ، تعاملات گذشته ، عملکرد کلی و انحصاری ، زادگاه یا باورهای ایدئولوژیک شان تعریف کنند .
خود فلسفه ایست شامل خودآگاهی فرد در ارتباط با خود جسمانی و شخصیت همچنین زندگی عاطفی احساسی فرد .
خود در معنا شناختی چیست؟
خود در نظر روانشناس معنا گرای بزرگ
کارل یونگ (Carl Jung) ؛ خود از مسیر فرایندی که با عنوان فردسازی ( individuation ) به تدریج رشد و توسعه می یابد.
خود در معنای فردسازی
خود را برای درک بهتر ، یونگ در معنی پذیری می گوید فرد سازی ، از نظر وی فردسازی زمانی شکل کاملی خواهد داشت که بلوغ در ابعاد ذهنی و روانی در نهایت خود صورت پذیرد . خود را می توان مرکزیت جهان شناختی و آگاهی یک شخصیت ، قابل تعریف دانست که شامل مواردی فراتر از هویت ها و انتخاب های شخصی می تواند باشد ، ساختار و نمود ادراک شخص از کل جهان او را می توانیم بازتابی از خود فرد در نظر بگیریم که با ساختار فکری و مجموع عملکرد و خصوصیات فردی او همراه و همسو می شود
خود در مراحل رشد از دوران کودکی اگر در محیطی سالم و سازگار و به درستی پرورش و نوازش دیده باشد ، به طور زیبایی امکان خواهد داشت حس کامل ، سالم ، به جا و درستی از خود احساس کند و در بزرگسالی عزت نفس و اعتماد به نفس بالا و لازم را در رابطه با خود داشته باشد و بطور پیوسته او خواهد توانست ، تا در طول زندگی الگوهای شناختی ، رفتاری مناسبی بهمراه آرامش نفس و خودتنظیمی مستمر در مورد خود را حفظ کند .
خود در مراتب درک و پذیرش برای افراد با ادراک درستی از خود رشد نکنند احتمال زیادی دارد شخصیت خود در زندگی عادی وابسته به دیگران باشند و عادت ها و خصوصیات بدی را چون خود نمایی ، سوءمصرف مواد ، شخصیت نمایشی کسب کنند . باید توجه داشت عزت نفس پایین احتمالا بر خودآگاهی از مفهوم « خود » اثر بدی خواهد گذاشت .00:14
خودکودک به والدین و مراقبین اش ، احساس نیاز دارد ، برای آنکه نمی توانند به طور مستقل کاری شروع و انجام دهد ، خود در نزد کودک طی مراحل رشد سالم و با توسعه ی خودآگاهی و مفهوم کاملتری خواهد یافت ، که این مرحله از خودیابی نقس کودک رها خواهد کرد و اطمینان کودک به خود باعث خواهد شد لازم نباشد به دیگران وابستگی و اتکای کمتری داشته باشد .

خود در معنای فردسازی
خود در نگرش معنا شناختی فردسازی را فرایندی بیان می کند ، که طی آن یک هویت فردی به شخصی منحصر به فرد و غیر قابل تکرار تبدیل می شود ، که در برگیرنده ی هشیاری ( خودآگاه ) و ناهشایار ( ناخودآگاه ) شخص می باشد .
خود را برای درک بهتر ، یونگ در معنی پذیری می گوید فرد سازی ، از نظر وی فردسازی زمانی شکل کاملی خواهد داشت که بلوغ در ابعاد ذهنی و روانی در نهایت خود صورت پذیرد . خود را می توان مرکزیت جهان شناختی و آگاهی یک شخصیت ، قابل تعریف دانست که شامل مواردی فراتر از هویت ها و انتخاب های شخصی می تواند باشد ، ساختار و نمود ادراک شخص از کل جهان او را می توانیم بازتابی از خود فرد در نظر بگیریم که با ساختار فکری و مجموع عملکرد و خصوصیات فردی او همراه و همسو می شود
خود در مراحل رشد از دوران کودکی اگر در محیطی سالم و سازگار و به درستی پرورش و نوازش دیده باشد ، به طور زیبایی امکان خواهد داشت حس کامل ، سالم ، به جا و درستی از خود احساس کند و در بزرگسالی عزت نفس و اعتماد به نفس بالا و لازم را در رابطه با خود داشته باشد و بطور پیوسته او خواهد توانست ، تا در طول زندگی الگوهای شناختی ، رفتاری مناسبی بهمراه آرامش نفس و خودتنظیمی مستمر در مورد خود را حفظ کند .
خود در مراتب درک و پذیرش برای افراد با ادراک درستی از خود رشد نکنند احتمال زیادی دارد شخصیت خود در زندگی عادی وابسته به دیگران باشند و عادت ها و خصوصیات بدی را چون خود نمایی ، سوءمصرف مواد ، شخصیت نمایشی کسب کنند . باید توجه داشت عزت نفس پایین احتمالا بر خودآگاهی از مفهوم « خود » اثر بدی خواهد گذاشت .

مفهوم خود در روانشناسی انتقال
خود در روانشناسی اجتماعی نقش انتقال ( transference ) طی درمان روانکاوی ( psychoanalytic therapy ) در ارزیابی و بازنمایی از خود بسیار اهمیت دارد ، انتقال فرایندی است که طی آن شخص ( مراجع یا بیمار ) احساسات و امیال و آرزوهایش را که از کودکی سرکوب یا ناشناخته رها کرده به سوی شخصی جدید ( درمانگر ) هدایت می کند این فرایند بازتابی از نیازهای حمایتی برآورده نشده ی فرد را از سوی مراقبان در زندگی آشکار می کند .
برخی از ساختار شناسی انتقال
خود آگاهی درانعکاس
فرآیند درمانی انعکاس (mirroring) رفتاری است که طی آن فرد درمانگر به طور ناخودآگاه شکلی از نمایش و ادای حرکات و یا الگوی های صحبت ، واکنش یا نگرش و منش فرد مقابل بعنوان مراجع یا بیمار نمایی از آن دیگری را در به همان شکل ایجاد می کند معمولا انعکاس در موقعیت های اجتماعی و خصوصا در حضور دوستان و اعضای خانوادهی صمیمی ممکن است اتفاق بیافتد و معمولا چون نگاه درمانی و درستی بر آن حاکم نیست این فرآیند موثر نخواهد بود و یا چندان ملموس نیست .
خود آگاهی در آرمان سازی
آرمان سازی ( idealizing ) ایجاد یک نگرش در باور فرد مراجع یا بیمار است که تمایل دارد که خصوصیت های شخصی دیگری را داشته باشد . در مواردی هر انسانی به نوعی نیاز دارد بداند چه آرمانی را تا چه حدی دوست دارد ، که حس آرامش و راحتی به آنها می دهند افرادی که در پی آسایش هستند کسانی را در ذهن خود آرمانی می پندارند که دارای خصوصیت های آرامش بخشند . و این نقشها در برابر درمانگر از خود آرمانی میشود و فرد به خودآگاهی بیشتری از خود دست خواهد یافت

خود آگاهی در ، خود دیگر یا همزاد
خود طبق فلسفه ی کوهوت (Heinz out) با حس توجه و دریافت محبت از نظر دیگران سبب ارتقاء و توانمندی فردی می شود برای نمونه کودکان کم سن و سال ممکن است از والدین خود آرمان سازی کنند و بخواهند شبیه آنها شوند ممکن است این کودکان حرفهای والدین خود را تقلید کنند شبیه آنها لباس بپوشند و جنبه هایی از خصوصیت های والدین شان را الگوبرداری کنند ، همه ی این موارد در امتداد شخصیت یابی کودک است ، با این حال در صورتی که کودک رشدی سالم داشته باشد ، قادر خواهد شد که تفاوتهای خود را با والدین مشخص و بیان کند و شخصیت خود را شکل دهد ، در فرآیند درمانی انتقال این پدیده نیز بخشی اساسی از خودآگاهی هر شخص خواهد شد .

كوهات معتقد بود که ارتباطات انسان ، نه سائق های غریزی ، فطری اساس شخصیت انسان است . نظریه او نشان می دهد که چگونه خود بدوی و رشد نیافته به واسطه ارتباط با افراد دیگر به خودی منسجم بدل می شود .
به عقیده ، کوهات کودکان نه برای ارضای نیازهای جسمانی بلکه برای برآورده ساختن نیازهای روانی به مراقبت کنندگان بزرگسال احتیاج دارند . بزرگسالان هنگام رسیدگی به نیازهای جسمانی و روانی طوری با کودکان رفتار می کنند که گویی آنها خودپنداره ( Self-concept ) دارند
کوهات تنها در تعریف محدود از «خود» به سنت روان کاوی پای بند بود در این ، تعریف «خود» همچون ساختار معینی از ذهن یا شخصیت و گونه ای بازنمایی در ، ایگو معرفی می شد ؛ اما کوهات غالبا «خود» را در معنای گسترده آن به کار میبرد به معنای ” محور جهان روانشناختی” فرد با وجود آن که نمیتوان ماهیت خود را ،شناخت با درون نگری و از طریق مشاهده همدلانه تجلیات روان شناختی در اشخاص دیگر می توان به شناختی از آن رسید « خود » در نظر کوهات صرفا یک مفهوم نبود بلکه او «خود» را آگاهی و تجربه فردی تعریف میکرد ؛ «خود» واحدی است که انسجام مکانی و تداوم زمانی دارد . بدین ترتیب «خود» جایگاه روابط فرد و عامل فعالی است که کارکردهای روانی و رفتاری متعددی بر عهده دارد که در سنت روانکاوی به ایگو منسوب بودند .
کوهات معتقد بود که هسته اصلی شخصیت خود (self) است که بخشی از ایگو به حساب می آید. خود به صورت یک ساختار در درون ایگو گنجانده شده است . خود نمایانگر و نشان دهنده یک محتوای روانی است.

- متن مقاله فوق توسط گروه امتداد من تالیف و در اختیار علاقمندان قرار داده شده است.
این مقاله را بصورت PDF دانلود و مطالعه نمایید
منابع:
- ارزیابی اختلالات شخصیت بر اساس راهنمای تشخیصی روان پویشی (PDM) ، ترجمه و تالیف محمد امین شریفی
- نظریه های شخصیت / جس فیست گرگوری فیست / ترجمه : یحیی سید محمدی
- درآمدی بر روابط موضوعی و روانشناسی خود. / مايكل سنت کلر / ترجمه : طهماسب، علی آقایی
نشر نی