خشم در نظریه های روانشناختی
خشم از احساسات و هیجانهای چند جانبه انسان است. خشم واکنشی معمول و متعارف نسبت به بدرفتاری و ناکامی است. همه ما در مسیر زندگی و تجربههای خود با موقیعتهای خشم برانگیز مواجه شدهایم. خشم در آسیب شناسی روانشناختی اگر چه بخشی از زندگی و تجربه ما برای خودآگاهی است ولی ما را از رسیدن به خودی منسجم و یکپارچه باز میدارد و بطور متداول علت این که افراد خشمگین دچار تعارض و تضاد هستند همین نکته است، از یک طرف خشم پاسخ طبیعی انسان است و از سوی دیگر میتواند روابط بین فردی درک از خود را مختل کند.
خشم را نمیتوان با ارائه تعریفی با الگوی ثابت در افراد و بعنوان یک رفتار واکنشی بیان و شناسایی کرد، زیرا افراد از نظر زمان و علت خشم و نحوه واکنش به آن کاملاً متفاوت هستند. خشم بر اساس تعریف دکتر چارلز اسپیلبرگر روان شناسی که متخصص و پژوهش گر در رابطه با خشم است، مینویسد: خشم حالتی عاطفی است که از نظر شدت از تحریک ملایم تا عصبانیت شدید تغییر میکند. مانند سایر عواطف همراه با تغییرات فیزیولوژیکی و زیست شناختی است. وقتی عصبانی میشوید ضربان قلب و فشار خون شما بالا میرود و نیز سطوح هورمونهای مربوط به انرژی مانند آدرنالین و نور آدرنالین افزایش مییابد.
خشم در هر حال با تعاریف متفاوتی، ارائه شده است. بر طبق نظریه ارتباط ذهنی: خشم مانند همه احساسات یک گونه از ارتباط ذهنی چند بعدی است و ممکن است به عنوان یک سندرم عملکرد بر پایه عکس العملهایی در دامنههای مختلف عملی به حساب میآید.

خشم در نظریههای روانشناختی رفتاری بیان شده است که، هدف از بروز آن آزار و آسیب رساندن به شخصی دیگر، خود یا اشیاء است. خشم در الگوهای تعریف سنتی (پرخاشگری) آن را رفتاری تعریف کردهاند که متوجه فرد دیگری است و هدف آن صدمه زدن به وی است.
خشم و عواملی که باعث بروز آن می شود؟
خشم در بسیاری از موارد میتواند بصورت یک هیجان رفتاری و جسمانی از درون به جهت بیرون آشکار شود، از جمله استرس، مشکلات خانوادگی و تجربیات خاص دوران کودکی برای برخی از افراد خشم ناشی از یک اختلال اساسی مانند اعتیاد به الکل یا افسردگی است.
خشم به خودی خود یک فرآیند اختلالی و حسی مورد توجه نیست اما احساس خشم بصورت عصبانیت واکنشی در برابر خود و دیگران، یک علامت شناخته شده از چندین بیماری روانشناختی است.
خشم و افسردگی
خشم میتواند یک الگو از نشانههای افسرده وار باشد افسردگی با تعاملات واکنشی و رفتاری خشم به عنوان یک فرآیند احساسی مستمر از غم و اندوه و کاهش علاقه به مدت حداقل دو هفته مشخص میشود.
خشم را میتوان سرکوب کرد یا به طور فعالیت واکنشی وآشکار ابراز کرد. شدت آن و نحوه بروز و پتاسیلهای فعال آن بین افراد مختلف گونههای بسیار متمایز و متفاوتی دارد. اگر افسردگی داشته باشید، ممکن است علائم دیگری را نیز تجربه کنید این شامل:
- تحریک پذیری،
- اتلاف انرژی،
- احساس ناامیدی،
- افکار خودآزاری یا خودکشی.

خشم و اختلال وسواس فکری و عملی
خشم در نظریههای روانشناختی قابل تشدید در وسواس فکری عملی است از آنجایی که وسواس فکری عملی اختلالی مبتنی بر اضطراب است که با افکار وسواسی و رفتار اجباری مشخص میشود فرد مبتلا به، OCD افکار یا تصاویر ناخواسته و آزار دهندهای دارد که وی را وادار به انجام کاری تکراری میکند.
مطالعات معتبر درنظریههای روانشناختی نشان دادند که خشم یکی از علائم رایج OCD است. خشم تقریباً نیمی از افراد مبتلا به OCD را درگیر میکند.
خشم و عصبانیت ممکن است ناشی از ناامیدی حاصل از ناتوانی شما در جلوگیری از افکار وسواسی و رفتارهای اجباری باشد همچنین وقتی کسی یا چیزی مانع شما برای انجام یک مراسم وسواسی شود خشم و عصبانیت آشکار خواهد شد.
خشم و سوگ
خشم یکی از مراتب سنگین و پر تنش سوگواری است سوگ میتواند ناشی از مرگ یکی از عزیزان، طلاق، جدایی یا از دست دادن شغل و… باشد. خشم ممکن است متوجه شخصی باشد که دیگر حضور ندارد و یا هر شخص دیگری که در یک رویداد آسیب زا دخیل بوده است علائم دیگر خشم در سوگ عبارتند از:
- شوکه شدن،
- بی حسی،
- احساس گناه،
- غمگین شدن،
- تنهایی،
- ترس.

خشم در نگاه اولیه زیگموند فروید
زیگموند فروید باور داشت که خشم و خشونت احساساتی غیر منطقی نیستند او میگوید، خشم و خشونت از تضادهای ناخودآگاه درونی نشات میگیرند. فروید باور داشت که احساساتی چون خشم از نیازهای ابتدایی و ناخودآگاه آدمی و درنتیجه موانع بروز پیدا میکند، از این رو، وی باور داشت که از طریق درک ناخودآگاه این احساسات و رفتارها درک بهتر آنها ممکن است. همچنین با درک بهتر آن میتوان به روشهایی برای کنترل خشم و خشونت دست یافت.
خشم در نگرش کارل گوستاو یونگ
خشم در نظریههای روانشناختی و پدیده خشونت، نظریههای متفاوتی را ارائه کردهاند که تاثیر زیادی را در دنیای شناختی انسان و روشهای درمانی داشته است. کارل گوستاو یونگ میگوید که خشونت در هر انسان مخرب ترین ویژگیهایاش را زیر پوست انسانی پنهان کرده است. آلبرت بندورا چنین میگوید که خشونت نتیجه عدم توانایی ما در حل و فصل تنشهای اجتماعی است.

خشم در نگرش های توصیفی
استنلی میلگرام: خشونت یک الگوی اجتماعی است که به ویژه در جوامعی که مسئولیت پذیری کمتری دارند، غالب است آلبرت ایلیس بیان میکند خشونت یک مسئله اجتماعی است که از مسائل بنیادین و مهم در جوامع ما است. زیگفرید فروید بر این باور است که خشونت درونی ما از طریق انتقال عدم رضایت و تنشهای درونی به فردی دیگر بروز میکند. درنظر مارتین لوتر کینگ جونیور خشونت هیچ مسئله اجتماعی را حل نمیکند، بلکه آن را بدتر میکند.
خشم در دایره المعارف روانشناسی و روانکاوی این گونه تعریف شده است: خشم یکی از هیجانهای شدید انسان است که از حس صیانت نفس ریشه گرفته و حالتی است که در آن شخص به وضع دراز دستی در آمده و برای رویارویی با عوامل تهدید آماده میشود.
- متن مقاله فوق توسط گروه امتداد من تالیف و در اختیار علاقمندان قرار داده شده است.
این مقاله را بصورت PDF دانلود و مطالعه نمایید
منابع:
- The Language of Winnicott
- خشم از دیدگاه روانشناسی | مولف: محبوبه گندمکار | ناشر: آرون